به دلایلی مدتیه خیلی خسته و افسرده هستم.
در واقع زندگی نمیکنم.....روزهام رو فقط شب میکنم.
دیروز کلاس داشتیم.ومن طبق وظیفه در کلاس حضور به هم رسونده بودم.
بعد از کلاس یکی از بچه ها که 10-12 سالی از من بزرگتره گفت چطوری؟گفتم بدم....
گفت :اهههههههههه.عین پیرزنها شدی.
این گذشت......
موقع خونه رفتن یکی از بچه ها گفت یه کم پیاده بریم.
منم قبول کردم.....
منو برد برچسب رنگی خرید...........سبزی خرید...از این ورم میرفت اون سمت راه میرفت....از پیشی خوشگلش میگفت....
ومن حداکثر در 1-2 کلمه جواب میدادم.....
توی یک لحظه صورتش جدی شد و نگاهم کرد و گفت :من هرکاری میکنم،نمیتونم انگیزه توی تو ایجاد کنم که بخندی.....
و من ناگهان متوجه شدم دارم اطرافیانم رو با گرفتن لبخندم ازشون و صحبت نکردن باهاشون ازار میدم....
مهم نیست چقدر حالتون بده....حق ندارین بقیه رو اذیت کنین....
حتی اگه این اذیت کردن با محبت نکردن بهشون باشه...........
نظرات شما عزیزان:
drmahdi 
ساعت8:50---4 دی 1393
سلام دکتر خواستم نظرتون رو راجع به رشته پزشکي قانوني بدونم. قبول شدم ولي فکر نکنم برم.
پاسخ:راستش اطلاعاتم راجع به این رشته کافی نیست.بستگی به توانایی ها وشناخت خودتون از تواناییها و علایقتون باید تصمیم گیری کنین
irman 
ساعت18:58---26 آذر 1393
Ghadre dusteto bedun...
پاسخ:مرسی فرانه جونم.
drmahdi 
ساعت9:45---27 آبان 1393
سلام ببخشید که سئوال میکنم می خواستم بدونم علت خستگی تون مربوط به رشته طب اورژانس میشه؟
پاسخ:خواهش میکنم.قسمتی از اون بله مربوط به اورژانسه